یادداشتهای من

ساخت وبلاگ
1- سه روز تعطیلی پشت سر هم چسبید و هم استراحت کردم و هم کارهای خونه و هم تفریح کردیم . 2- قبلا فکر میکردم نوشته های قبلیم تو وبلاگ هست و دسترسی من بهش از پانل خودم وجود نداره که بود ولی الان رفتم چک کردم و دیدم نوشته هام هیچ کجا نیست و کلی دلم سوخت . درسته که پرشین بلاگ سرویس مجانی هست اما خیلی بیشتر از این ، من دارم از ای میل یاهوم استفاده میکنم و یک چنین بد عهدی ای ندیدم . بدیش از راست نوشته شدن فارسیه که کوچ کردن به سرویسهای انگلیسی رو سخت میکنه . اما به زودی یه فکری براش میکنم . 3- خستگی زیادی حس میکنم و هیچ نمیفهمم چرا ؟ کارم اونقدر نیست که بخوام اینطور خسته بشم . روابطم با دخترم به شدت ع یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزها, نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:34

1- نوشته های مدت زمان زیادیم پرید که پرید و دستم به جایی بند نیست . 2- یاد یه جوکی افتادم . دو تا کارگر داشتن کار میکردن یکی زمین رو میکند میرفت جلو چند قدم عقبتر یکی خاک رو میریخت توی گودال و پرش میکرد . بهشون میگن چکار میکنین ؟ گفتن ما سه نفر بودیم یکی زمین رو میکند ، دومی یه لوله کار میگذاشت و  س یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 12:30

1- نوشته های مدت زمان زیادیم پرید که پرید و دستم به جایی بند نیست . 2- یاد یه جوکی افتادم . دو تا کارگر داشتن کار میکردن یکی زمین رو میکند میرفت جلو چند قدم عقبتر یکی خاک رو میریخت توی گودال و پرش میکرد . بهشون میگن چکار میکنین ؟ گفتن ما سه نفر بودیم یکی زمین رو میکند ، دومی یه لوله کار میگذاشت و  س یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 25 تير 1396 ساعت: 20:10

1- پنجشنبه با دخترم رفتیم فیلم رگ خواب رو دیدیم . فیلم ذهنم رو درگیر کرد . اما اول از قسمتهای خوبش بگم . توی سینما بعضی وقتا دست هم رو میگرفتیم و خیلی حس عشقولانه ای داشت برام . برگشتنه هم توی ماشین در حالی که بارون میومد برمگشتیم و باز دست هم رو گرفتیم . توی خونه هم دخترم اومد منو بغل کرد و با همه یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 25 تير 1396 ساعت: 4:52

سلام . کلاس شنا تموم شد و من تو فکر شرکت در مسابقات انتخابی المپیک هستم میخواستم کلاس زبان برم اما پشیمون شدم و الان یه کتاب تمرین زبان دم دستم گذاشتم و هر روز یکی دوتا سه تا درسش رو تمرین میکنم و از چیزهایی که یاد میگیرم راضی ام . گروه وایبریمون خیلی کم فعالیت شده مگه به صورت موردی یه بحثی پیش بی یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17

خب امروز آخرین روز کاری سال 93 هست . سال بدی نبود اما باز امیدوارم که سال آینده بهتر از امسال باشه . امسال شنا یاد گرفتم که نقطه عطفی در زندگی من که از آب میترسیدم بود . امسال یه تجربه خیلی متفاوت داشتم که نمیتونم بنویسم اما خب واقعا متفاوت بود . بالا و پایین های زیادی توی زندگی زناشویی و مالیمون دا یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17

1- سال نو برای همگی مبارک باشه . 2- تعطیلات خوبی بود یه مسافرت کوچولو اون وسطها رفتیم که به ترافیک برنخوردیم . یک سری به موزه میراث روستایی گیلان زدیم که خیلی جالب بود . در حقیقت میتونست بهتر باشه اما مشخص بود که زحمت بسیار زیادی براش کشیده بودن و دیدنش خیلی عالی بود . 3- عید دیدنیها داشت دیگه فرسای یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17

چشم به هم زدیم اردیبهشت شد . نمیخوام بگم کارم خیلی زیاده که واقعا زیاد نیست . بعضی روزا هم زیاده اما در کل متعادله . متاسفانه افسردگیم که به شدت در حال خوب شدن بود یک کم بدتر شده و یه روزایی تاثیرش رو حس میکنم . مثل امروز . کاریش هم نمیشه کرد . البته تحت نظر دکتر هستم ولی بالا و پایین دارم . کار جدی یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17

1- دیروز باید دخترم رو میبردم دکتر غدد اطفال . خودش همش میگه که قدش خیلی کوتاهه تو همکلاسیهاش و ما هم میگیم شاید تا کوچیکه بشه کاری کرد . ساعت چهار و نیم رسیدیم مطب ، انقدر شلوغ بود که حد نداره و وقت ما هم بین مریض بود خلاصه دردسرتون ندم ساعت هشت و نیم رسیدیم خونه . له و لورده بودم وقتی رسیدم خونه . یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17

یه نوشته ای هست به نام اینکه چقدر به خودم به عنوان یک خانم کارمند بدهکارم و حتما همه خوندن . اگر نخوندین این لینکش البته لینک اصلیش باز نشد این هم خودش نقل قول کرده ولی خب مطلب معلومه . از پنجشنبه ظهر احساس کردم گلوم درد میکنه . سرماخوردگی من همیشه از گلو درد شروع میشه . سعی کردم استراحت کنم و دارو یادداشتهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mypersonalnotes7 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 17:17